Pages

Monday, August 23, 2010

بارش افکار



یکی از موارد مهمی که توی زندگی اکثر ماها خبری ازش نیست "خلاقیت" هست.البته برای کسایی که به دنبال یه زندگی معمولی هستند چیز خیلی مهمی نیست،اما برای کسایی که همیشه دنبال "بهترین"هستند یه عنصر حیاتی محسوب میشه.
راه های زیادی برای این که بتونیم یه آدم "خلاق" باشیم وجود داره،اما یکی از بهترین هاش به نظر من"بارش افکار" هست.




بارش افکار  یه ابزار قدرتمند برای تولید کردن ایده و نظر(خصوصا در کارهای گروهی) به حساب می یاد.
خلاصه این روش اینه که ما توی یه بازه زمانی که در نظر می گیریم هر چیزی که به ذهنمون می یاد رو راجع به موضوع مورد می گیم. توی این روش یه سری نکات کلیدی هست که حتما باید  رعایت شه تا به بهترین نتیجه ممکن برسیم..
اول بریم سراغ کار گروهی:



نکته اول اینه که بهتره راجع به موضوع مورد بحث مطالعه قبلی نداشته باشیم.مطالعه قبلی باعث میشه ذهنمون به یه سمت خاص جهت گیری کنه و این باعث میشه که از خلاقیت ما کم شه.در بارش افکار هیچ گونه مرزی نداریم،ذهن باید کاملا آزاد باشه و هر نظری که به ذهنمون رسید رو باید بلافاصله بیان کنیم،بدون فکر کردن!این جا یکی از محدود مواردی هست که ما نباید فکر کنیم،حق  هیچ گونه قضاوت یا نظر دادن رو نداریم،حتی در مورد نظرات خودمون.هیچ کس حق سوال کردن یا توضیح دادن نداره. در این جا از نقدوبررسی و انتقاد خبری نیست.
اصلا نباید نگران مسخره شدن توسط دیگران باشیم.خوب مشخصه،ممکنه توی این کار نظرات غیر منطقی هم داده بشه.به هیچ وجه مهم نیست!یادتون باشه همه کارهای بزرگ اولش با یه ایده منطقی و درست و حسابی شروع نشده.حتی ایده هایی که ممکنه خیلی مسخره به نظر بیان میتونن منجر به یه کشف تازه بشن.فراموش نکنید این کار برای افزایش خلاقیت خیلی مهمه.
سرعت توی این کار حرف اول رو میرنه.یعنی این کمیت هست که مهمه و کیفیت ارزشی نداره.شما باید هرچی به ذهنتون میرسه رو فورا به زبون بیارید-یا ینویسد-.
توی کار گروهی  اول یک مدیر انتخاب کنید.البته کار این مدیر فقط و فقط اینه که افراد از قوانین حاکم(که در بالا گفتم) خارج نشن.همه در بارش افکار همه سهم برار دارند و هیچ کس بر دیگری برتری نداره!یعنی همی چی باید کاملا مساوی باشه.برای  این که بازده کار گروهی  رو بالا ببریم می تونیم بارش افکار رو توی چند دور و در هر دور توی یه بازه زمانی مشخص انجام بدیم.
 حالاتوی کار گروهی چطوری ایده ها رو جمع آوری کنیم؟ یه چند تا مثال براتون میزنم،دیگه شما هر جوری خواستین میتونین عمل کنین.این ها فقط یه سری نمونه هست

  با اعلام مدیر همه افراد گروه فورا ایده هاشون رو روی کاغذ مینویسن.بعد از یه زمان مشخص(مثلا 2 دقیقه)کار رو متوقف میکنیم.بعد از یه استراحت دوباره همون کار رو تکرار می کنیم

مدیر هر عضو رو صدا میزنه تا نظراتش رو بگه.یک منشی هم اون ها رو یادداشت میکنه.توجه کنید که همه سهم برابر دارن،یعنی نباید یک نفر  رو بیشتر صدا زد.

بعد از این که همه نظر ها جمع آوری شد،این ایده ها رو کنار هم می زاریم تا به یه نظر واحد برسیم و روی اون بقیه کارهای مورد 
نظرمون رو انجام میدیم



کار فردی:
کار فردی هم تقریبا شبیه کار گروهی هست.یعنی قوانین همون قوانین کار گروهی هست.ایده اصلی رو مشخص می کنیم،بدون قضاوت و داوری در مورد افکار خودمون اون ها رو بیان می کنیم.
چند تا فعالیت رو در رابطه با کار فردی براتون می گم تا بدونین چه طوری باید بارش افکار رو به صورت فردی انجام بدین. 

خوشه سازی:
  توی این روش باید عنوان اصلی رو وسط صفحه کاغذ بنویسیم.بعد هر چیزی رو که در رابطه با اون عنوان به ذهنمون می یاد رو بلافاصله می نویسم و با فلش به عنوان اصلی وصل می کنیم.اگر شما دوباره ایده یا نظر جدیدی به ذهنتون رسید اون رو بنویسید و به عنوان فرعی مناسب خودش وصل کنید
مثال:
اگر تصویر واضح نیست،برای دیدن تصویر بزرگتر کلیک کنید

ساختن لیست:
عنوان رو بالای صفحه مینویسم.هر کلمه یا عبارتی که ممکنه به عنوان مربوط بشه رو به ترتیب زیر عنوان بصورت لیست می نویسیم.در مورد غلط های املایی یا حتی نگارشی اصلا نگران نباشید،مهم اینه که این کاررو تا جایی که می تونید باسرعت انجام بدین.هدف شما اینه هر چه میتونید نظر بیشتر راجع به موضوع اصلیتون بنویسید.
مثال:
چطوری میتونم در یادگیری زبان موفق باشم؟
با بقیه تمرین مکالمه کنم-
توی کلاس های زبان شرکت کنم-
معنی کلمات رو حدس بزنم-
تلویزیون نگاه کنم-
از تجربه نترسم-
توی موضوعات مورد علاقم کلمات رو پیدا کنم و بخونم-
ازبقیه بخوام که اشتباهاتم رو تصحیح کنند-
از دیکشنری استفاده کنم-
انتخاب یه کتاب تمرین خوب-


نوشتن آزاد:
عنوان یا کلمه اصلی رو بالای صفحه بنویسید.
نوشتن آزاد دقیقا مثل حرف زدن با خودتونه،اما روی کاغذ! تا جایی که میتونید جمله های مرتبط با عنوان رو بنویسید(البته نه به صورت لیست).تا اون جا که امکان داره سریع و بدون فکر کردن این کار رو انجام بدین و به هیچ عنوان به درست نوشتن(املایی یا نگارشی) فکر نکنید.
مثال:
کتاب مورد علاقه من
کتاب مورد علاقه من...نوشتن راجع بهش سخته!نمی دونم از کجا شروع کنم.من تا حالا کتاب های مختلف زیادی رو خوندم که انتخاب یکی از اون ها برام سخته!فکرکنم اگه در مورد این که چه نوع کتاب هایی رو دوست دارم شروع کنم بهتره.من کتاب های بیوگرافی رو از همه بیشتر دوست دارم.من واقعا از خوندن زندگی نامه ها لذت می برم.از دوست داشتنی ترین کتاب هایی که تا حالا در این مورد خوندم زندگی نامه آبراهام لینکلن بوده.یه رییس جمهور فوق العاده.همچنین زندگی نامه افراد مشهور دیگه ایی مانند ناپلئون،چرچیل،استالین و.. وجود داره که من از خوندن اون ها لذت بردم.فکر کنم صحبت در مورد این کتاب ها کمکم کرد تا بتونم در مورد کتاب مورد علاقم مطلبم رو بنویسم


خوب توضیحاتم راجع به بارش افکار تموم شد.حالا شما یه تصور کلی راجع به این کار هم به صورت فردی و هم به صورت گروهی دارین.فقط خودتون رو محدود به این توضیحات نکنید،این ها فقط مثال هایی بود تا شما با روند کلی آشنا بشید.
شک نداشته باشین که این ایده برای پرورش خلاقیت و پیدا کردن بهترین راه حل ها فوق العاده عمل میکنه.فقط لازمه شما شهامت انجامش رو داشته باشین،که اون هم آدم های موفق دارند.


پ.ن: از دوست عزیزم فرزاد برای کمک هاش توی نوشتن این پست تشکر می کنم

Friday, August 13, 2010

... داشتن پس فردایی بهتر

با فرشید منافی از چند سال قبل آشنا هستم. از وقتی که توی رادیو جوان برنامه داشت و برای من حکم بهترین مجری رو داشت. الان چند وقته که فرشید برنامه"رادیو پس فردا" رو داره اجرا می کنه.
اوایل خیلی مشتاق بودم صدای فرشید رو از یک رادیوی آزاد بشنوم. مطمئن بودم خیلی حرف واسه گفتن داره.چند قسمت از برنامه هاش رو که گوش کردم دیدم دیگه از اون فرشید سابق خبری نیست....
خیلی انتقاد نسبت به کار جدیدش دارم!امیدوار بودم درد های این جامعه رو مثل همیشه با اون اجرای زیباش بیان کنه.امیدوار بودم خیلی منصفانه و با تیز بینی خاص خودش مسایل رو بیان کنه. اما خوب الان برنا مه ش متفاوت از اون چیزی هست که انتظار داشتم.الان صرفا فرشید منافی داره برنامه ایی رو اجرا می کنه که هدف نداره. فقط 1 ساعت برنامه واسه خنده! همین!
فرشید منافی من خود خیلی ازت انتظار داشتم. این همه سختی کشیدی و غربت رو تحمل کردی فقط واسه همین؟ واسه اینی که فقط 1 ساعت مردم رو بخندونی؟ من فکر می کردم از این رفتن هدف داری، فکر کردم هدفت مردم هستند. اما الان داری اعتقتدات مذهبی همین مردم رو به سخره میگیری! می یای حجاب رو مسخره می کنی.الان صحبت این نیست که حجاب خوبه یا بد، مسئله این هست که به هر حال یه سری مردم توی جامعه ما هستند که به این موضوع اعتقاد دارن.این ها هم وطن های تو هستند، چرا باید اعتقاد اون ها رو دست مایه طنز قرار بدی؟ به نظر خودم یکی از معیار های آزاد بودن اینه که آدم بتونه هر گونه افکار و عقیده ای رو تحمل کنه. این نشونه بلوغ فکری یه جامعه هست که هر کسی بتونه با هر عقیده ای توش زندگی کنه،اونم بدون این که عقیدش مورد تمسخر قرار بگیره. به شدت با مسخره کردن عقاید مذهبی مردم مخالفم. من خودم مسلمون هستم(البته اسلامی که خودم پیدا کردم، نه اونی که توی سطح جامعه هست)ولی دوست بهایی  و مسیحی هم دارم و بدون هیچ گونه مشکلی باهاشون رابطه دارم.شما اگر خیلی مخالف اسلام هستی بیا نقدش کن،زنگ بزن یه موافق و یه مخالف حرفاشون رو بزنن.این جوری هم شما به نقش روشنگرانه ی خودت عمل کردی، هم مردم هم راحت تر می تونند حق رو انتخاب کنند. نه این که بگی آقا هوا گرمه پس این پوشش ها بد!!!!!صحبتت باید از روی عقل و منطق باشه نه احساس. خلاصه از این تریبون که بدست آوردی واسه کمک به هموطنات استفاده کن، واسه نزدیک کردن دل هاشون، نه این که دست بزاری روی عقاید مذهبی که باعث دوری اون ها از هم میشه.

مورد بعدی که راجع به برنامت می خوام بگم موسیقی هایی هست که پخش می کنی. به نظرم باید خیلی از سلیقه ها رو پوشش بدی ولی این مدت غالب اثر هایی که پخش کردی همش رپ بوده.خوب رپ هم باید باشه، اما بهتره به بقیه سبک های موسیقی اهمیت بیشتری بدی.به هر حال به نظرم کارای خیلی با ارزش بیشتری وجود داره که میتونی توی برنامت استفاده کنی.کلا به نظرم حتی اون موسیقی بدون کلامی که توی رادیو جوان استفاده می کردی،با وجود تمام محدودیت هاش خیلی مناسب تر بود.
مطلب بعدی که یه چند بار من رو ناراحت کرده بعضی از صحبت هایی هست توی برنامت میشه.چه جوری بگم،یعنی یه حرف هایی زده شده که اصلا در سطح یه برنامه رادیوی نبوده.درسته اکثر مخاطب برنامت جوونه، اما خوب این دلیل نمیشه همه حرف و صحبتی رو از تریبون اون برنامه بگی. خیلی باید توی انتخاب کلمات و صحبت هات دقت کنی.یه جمعیت دارن برنامه تو رو گوش میدن،نباید یه وقت صحبت خلاف عرف و حرف های به اصطلاح کوچه بازاری اون جا زده بشه. فرشید منافی،از نظر من این تریبون مقدسه! نباید تقدس و حرمت این تریبون رو نادیده بگیریم.
خلاصه امیدوارم دوباره اون برنامه های انتقادی و سازندت رو بشنوم،که هم لبخند رو روی لبمون می یاورد و هم شرایط زندگیمون رو بهمون یاد آوری می کرد.نمی گم اون فرشید منافی رادیو جوان،بلکه منتظر از اون بهترش هستم.


خیلی پر حرفی نمی کنم. حرف آخر:
فرشید منافی خودت رو پیدا کن!